سایت تفریحی تک رنگ
درباره وبلاگ


به سایت تفریحی تک رنگ خوش آمدید!



ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 161
بازدید کل : 30634
تعداد مطالب : 24
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
ali

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 21:35 :: نويسنده : ali

یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم .
دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند
 

 
جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 21:28 :: نويسنده : ali

فقیری از کنار دکان کباب فروشی میگذشت. مرد کباب فروش گوشت ها را در سیخها کرده و به روی آتش نهاده باد میزند و بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود. بیچاره مرد فقیر چون گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و بر روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت. او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس براه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب فروش به سرعت از دکان خارج شده دست وی را گرفت و گفت... 



ادامه مطلب ...
 
جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, :: 21:13 :: نويسنده : ali

پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند.تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست.
تنها یکی از مردان دانا گفت : که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند، اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید، شاه معالجه می شود...



ادامه مطلب ...